به نام خدای حسین(ع)
مادر را به کربلای حسین ابن علی خوانده اندو و پرواز کرد دیشب ساعت 9 و صبح امروز از شلمچه زنگ زد و گفت که در راه کربلایند
مادر را به کربلای حسین ابن علی خوانده اند و گمانم همان تلفن کار خودش را کرد. اوایل محرم برای من پیامکی آمد از حسین ب یکی از شاگردانم که : با این شماره تماس بگیر 0511-2003334یک نفر آن طرف خود با شما کار دارد .سلام مرا هم برسان
زنگ زدم. پاسخ شنیدم: ارتباط شما با روضه منور رضوی بر قرار است.....ظهر که رسیدم خانه ماجرا را برای مادر تعریف کردم. گفت : کوهمان شماره را بگیر برایم.شماره را گرفتم. اشک ریخت و گفت : من می خواهم اربعین کربلا باشم ، همین
و حالا سه روز مانده به اربعین و گمانم همان تلفن کار خودش را کرد.... حالا ما چه قدر حضوری هی می رویم حرم و دعا می کنیم و....بماند.. پس ادب دعا لازم است و دلِ شکسته.. بعد مسافت مهم نیست.. این از این
مادر را به کربلای حسین ابن علی خوانده اند و مرا به کربلای حسین علم الهدا... مادر با پرواز دیشب رفته است و من بلیط قطار دارم برای پس فردا
مادراربعین در کربلاست ان شا ء الله و من اربعین در هویزه ام طبق اعلام مدیر کاروان .. انشاء الله...مادر را به کربلای حسین ابن علی خوانده اند و او دلش را برداشته و ساده و سبک راه افتاده و رفته....و مرا به کربلای حسین علم الهدا خوانده اند و من دلم را در کوله پشتی اهدایی دانشگاه گذاشته ام که با خود ببرم
مادر را به کربلا خوانده اند تا خواب 17 سال پیشش را برای عمو عباس تعریف کند. و مرا به کربلای هویزه خوانده اند تا دلتنگی های شهرم را دوباره ببرم و به شهید محمد فاضل نشان بدهم. مادر را به کربلای حسین ابن علی خوانده اند تا اربعین همنوا با عمه سادات هروله کند بین الحرمین را و مرا به هویزه خوانده اند تا رسم این کار بیاموزم و توشه بگیرم از گلوی پاره پاره شهید اسماعیل اعتضادی برای سفر کربلای که امید که به زودی بخواندم.
مادر را به کربلای حسین ابن علی خوانده اند و 72 یار با وفا و آگاهش و مرا به کربلای حسین علم الهداویاران با وفا و آگاهش
پ .ن : مرا حلال کنید