حضرت آیةالله مرعشی نجفی قدس سره فرمود: یکی از علمای نجف اشرف که مدّتی به قم آمده بود، برای من نقل کرد: برای رفع مشکلی که داشتم، به مسجد مقدّس جمکران رفتم. درد دلم را در عالم معنا به حضرت ولی عصر - عجّل الله تعالی فرجه الشّریف - عرض کردم و از او خواستم که وساطت کرده، از درگاه خدا شفاعت کند تا مشکل من حل شود. برای این منظور، به طور مکرّر به مسجد جمکران رفتم؛ ولی نتیجه ای نگرفتم تا اینکه روزی در آن مسجد در هنگام نماز، دلم شکست و خطاب به امام زمان علیه السلام عرض کردم:
مولاجان! آیا جایز است که در محضر شما باشم و به دیگری متوسّل شوم؟ شما امام من هستید! آیا زشت نیست با وجود امام، حتی به علمدار کربلا قمربنی هاشم علیه السلام متوسّل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟
از شدّت ناراحتی بین خواب و بیداری بودم؛ ناگهان با چهره نورانی قطب عالم امکان حضرت حجّت - عجّل الله تعالی فرجه الشّریف - رو به رو شدم. بی درنگ سلام کردم. حضرت جواب سلامم را داد و فرمود:
«نه تنها زشت نیست و ناراحت نمی شوم که به علمدار کربلا متوسّل شوی؛ بلکه شما را راهنمایی نیز می کنم که هنگام توسّل به علمدار کربلا چه بگویی؟! هنگامی که برای روای حاجت به آن حضرت متوسّل شدی، بگو: یا اباالغوث ادرکنی؛ ای پدر پناه دهندگان! به فریادم برس و به من پناه ده!»(25)
25. چهره درخشان قمربنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع)، ج 1، ص 419؛ پرچمدار نینوا، ص 55 و 56؛ کرامات باب الحوائج حضرت ابوالفضل(ع)، ص 45 و 46.