حسین
حسین
حسین
نمیدانم چه رازیست در تکرار این نام
انگار با نفسهای آدم زبانه می کشد شور و شوق
در رگهای بیتاب
وقتی که تکرار می کنی حسین حسین حسین
دردی شیرین از تمام مویرگ های وجودت
دلدادگی را منتشر می کند
و تا به خود بیایی
می بینی نفس که می کشی
در هر رفت و بر گشت
بار ها تکرار کرده ریه هایت
نام حسین را
و تا به خود بیایی
در هوای حسین
بال و پر می گیری
چه قدر زیباست این واژه و این نام
و ...........نام حسین را که تکرار می کنی
انگار
هر کدام از سلول هایت برای خودش
کربلایست تشنه
که انتظار می کشد
مردی به قامت آفتاب را
که بی شکیب از راه برسد
و برهاند دینت را از خرافه ها و نباید ها
و دست دلت را بگیرد
و ببرد به سر زمین باید ها
که " من قیام کردم برای امر به معروف ونهی از منکر
پ.ن: کمتر از 40 روز مانده به عاشورا
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 8:48 صبح روز چهارشنبه 94 شهریور 25