باران نام دیگر توست
وقتی میان کوچه ها
به التماس می خواستی
عاقبت زمین ختم به خیر شود
وشد
شد آنچه نباید میشد
تو قاصدک شدی
و باران آیه ای شد
که هر شب از چشم های فرزندانت جاری می شود
مادر
باران نام دیگر توست
وقتی از میانه ی راه کوچه بر گشتی
بی نفرین
که اگر نفرین کرده بودی
امروز
ادمیت شوره زاری بود
که هیچ گلی در آن نمی رویید
باران نام دیگر توست مادر
که قطره قطره
در جام جهان چکیده ای
تا
خلقت بوی یاسمین بگیرد
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 10:12 عصر روز سه شنبه 92 بهمن 8