سفارش تبلیغ
صبا ویژن



شهادت بی درد و خون ریزی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ - عشقستان اسماعیل ،درد دل با شهدا






درباره نویسنده
شهادت بی درد و خون ریزی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ - عشقستان اسماعیل ،درد دل با شهدا
کربلایی ام البنین
مگو دگر بهانه برای گرفتن نیست/ دلت برای شهیدان مگر نمی گیرد.......همین
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
امام حسین و ائمه(ع)
کربلا نوشت
شهدای هویزه
مشاوره تحصیلی
یادگار شهدا
خاطرات شهدا
درددل باشهدا
دلنوشته
سایر شهداء
جهاد سایبری
انقلاب
آبان 89
دی 89
آذر 89
بهمن 89
تیر 90
اسفند 89
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
خرداد 91
آبان 91
دی 91
بهمن 92
اسفند 92
خرداد 93
اردیبهشت 93
شهریور 93
آذر 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
شهریور 94
بهمن 94
مهر 94
مرداد 95
آبان 95
شهریور 95
دی 95
شهریور 97
تیر 97


لینکهای روزانه
پدران آسمانی [22]
همشهریان شهید [43]
شهید رضایی نژاد [28]
یک آشنای قدیمی [48]
درددل بچه شهیدا [57]
شهیداصغری خواه [65]
شهیدرضوان خواه [73]
پرسه در خیال [43]
افق جان [718]
مشق عشق [44]
شهدای گردان لیله القدر [33]
شهید فخرالدین [291]
خواهرشهیدکاظم [137]
برای شهدا [107]
دختران بابا عطا [171]
[آرشیو(17)]


لینک دوستان
اندیشه نگار
اینجانب ، ابوحیدر
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
اشک شور
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
.: شهر عشق :.
دوستدار علمدار
❤ღمشکات نور الله ღ❤
روزهای جانبازی
همراز شقایق
خاطرات چادر مشکی
قطعه 26
خاطرات اسارت
گمنام مثل باباش
وما ادراک
مناجات با عشق
بسم رب الشهدا
مشاور
سایت 598خبری
فلسفهِ سیاست
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
شهادت بی درد و خون ریزی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ - عشقستان اسماعیل ،درد دل با شهدا

آمار بازدید
بازدید کل :240256
بازدید امروز : 33
 RSS 

   

به نام خدای حسین(ع) که منتقم است و صبور

تقدیم به شهید دکتر شهریاری و استقبال بی نظیرش از محرم

 اول قصه عشق یکی بود. یعنی فقط یکی بود و آن یکی خدای حسین (ع) بود و حضرت حسین(ع) و راه حسین(ع) و علی ابن الحسین (ع)و اصحاب الحسین(ع) و اولاد الحسین(ع) همه آیت همان یکی بود. 
 و یکی نبود یعنی عددی نبود که بخواهد باشد. یعنی بود، لشگری هم به هم زده بود اما در پرتو شمشیر حسین(ع) دیگر نبود.یعنی عاشورا که تمام شد.یکی بود و ان یکی خدای حسین (ع) که تازه شناخته شده بود دوباره در سایه سر حسین (ع) که بر نیزه ها قران قرائت می کرد.
رازیست در نام حسین(ع)
پس یکی بود و آن یکی  خدای حسین (ع) بود و یک راه فقط و فقط ختم می شد به خدای حسین(ع ) که آن هم راه حسین(ع)بود
 و یکی بود و آن یکی خدای حسین (ع) بود و آن یکی بندگانی داشت از جنس عشق که بوی سیب را خوب می فهمیدند و بو می کشیدند از ورای تمام معادلات فیزیک
و در میان آن بندگان یکی بود به اسم شهریاری
دکتر شهریاری
که هی با خودش زمزمه مضاعف می کرد هنگام کار مضاعف که چرا امسال محرم نمی رسد؟
ناگهان این سوال همه شد :
هنوز که محرم نیامده. پس این بوی سیب از کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راستی این بوی سیب از کجاست؟؟؟؟؟؟؟
بوی سیب با بوی خون آغشته است . یادمان باشد.
شهادت مجانی نیست یادمان باشد.
شهادت بی درد و خون ریزی نیست یادمان باشد.
شهادت بدون بی خوابی و بی تابی نیست یادمان باشد.
می گویند شهید باکری در یکی از عملیات ها آن قدر بی خوابی کشیده بود که مویرگ های چشمش پاره شده بود و خونریزی کرد.
شهادت بی درد نمی شود. شهادت بی زحمت نمی شود. شهادت بی استغاثه نمی شود. شهادت بی شناخت نمی شود.
راستی این بوی سیب چیست که ییچیده در دانشگاه شهید بهشتی
مگر دوشنبه است دوباره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگر شهید آورده اند دوباره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پ.ن: گفته بودم امسال محرم چه زود....
پ.ن: در این متن 1+14 بار کلمه حسین (ع) تکرار شده است. این را خودم بعدا فهمیدم. یعنی که یعنی



نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 1:1 صبح روز چهارشنبه 89 آذر 10

l>