به نام خدای حسین سید الشهدا(ع)
بغض دارم. دست و دلم به کار نمی رود.
و این خانه تنها جایست که بغضم را منتشر می کنم در آن
به امیدی
شاید....
روز بدی بوده امروز
و من احساس می کنم برای شارژ دوباره برای کار و تلاش ، به یک دلجویی حسابی نیاز دارم
به چیزی شبیه معجزه
پس دست بغضم را می گیرم و می آورم عشقستان
که روی سر درش نوشته
جایی برای درد دل با شهدا
بغضم را منتشر می کنم
و
می روم...
خوابیده ام که معجزه اتفاق می افتد
و من نمی دانم
سپاسگزار کدام شهیدم
که بغض فروخورده ی امروزم را خریده است؟؟؟؟؟
پ.ن: دلم برای این بچه ها تنگ شده : مریم ب، الهام ص، سعید ق، مجید ز، مریم ق، زینب ص، جواد ش ،زهرا ش، سید علی ح،محمد ح، حبیب غ، آذر ح، ، راضیه.....،محمد ر و همسرش،خاطره....،زینب....،سمانه....، علیرضا س ، صابر، مریم ف.....، آسیه ی، فاطمه ک، مسعود گ، محسن ن،ندا ص ، زهرا و، و از دوستان مجازی: امین عارفی ، سارا.....،م.ر، م.ط، و......
پ.ن: راستی این معجزه را مدیون بابای کدامتان هستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پ.ن: دلم برای یک نفر دیگر که رفت بابایش را شهید کند و برگردد ولی برنگشت هم تنگ شده....به خاطر ایشون این پست رو سهمیه ای اعلام نمی کنم