از جیب اور کت جنازه 5 تومن در آورده بودند.
5 تومن پول و ....
این را به پدر گفته بودند وقتی رفته بود برای شناسایی جنازه شهید
روز آخر که می رفت دستش خالی بود و...
این را هیچ کسی نگفته بود تا امروز
که بابا و مادر فیلشان یاد هندوستان خاطرات 29 سال پیش کرده بود.
و ما همان 29 سال پیش قلک هایمان را شکسته بدیم ظاهرا
و پول قلک هایمان شده بود5 هزار تومن
و پولی که از توی اورکت جنازه شهید درآوردند همان پول قلک های ما بوده ظاهرا
و این را هیچ کسی نگفته بود تا امروز
و من هی از صبح به ذهنم فشار می آوردم که قلک هایمان را به خاطر بیاورم
ولی نمی شود. یادم نمی آید
ظاهرا ان روز ها از این قلک ها زیاد بودند
به یاد شهید یوسف صفری رودبار و آن اورکت و.....
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 1:50 عصر روز سه شنبه 93 خرداد 13