یلدااااااااا
شب دراز غیبت یار است
الیس الصبح بقریب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یلدااااااااا
شب دراز غیبت یار است
الیس الصبح بقریب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سر بابا را گذاشت روی پایش و ناز می کرد :
لالا لالا بابایی
بابا جونم لالایی
لالا لال بابایی
چند روزه که کجایی
لالا لالا بابایی
بابا جونم لالایی
لالا لالا بابایی
خوبه به فکر مایی
لالا لالا بابایی
بابا جونم لالایی
به تلافی همه سه سالی که
بابا براش لالایی خونده بود
فقط حیف
در آغوش سه سالگی اش
تنها سر بابا
جا می شد
آرام آرم آرام
روز ها از پی هم می آیند و می روند
دو سه روز است که برگشته ایم سر کارو زندگی خودمان
هفت روز بیشتر گذشته از شهادت امام حسین علیه السلام
آرام آرام آرام
کاروانی به سمت شام در حرکت است
نمی دانم در این کاروان کسی دلش آمده است آب بنوشد یا خیر
خداکند رباب در این چند روز آبی ننوشیده باشد(این را زن ها به خصوص آن هایی که مادر هستند می دانند چرا)
آرام آرام آرام
کاروانی کوچکی دارد به دروازه های شام نزدیک تر میشود
دلم می خواهد بپرسم
آیا تب امام سجاد علیه السلام پایین آمده این چند روز یانه؟
آیا مرهمی برای آبله پای کودکان یافت شده؟
کودکی که در بیابان ها گم شده بود ، پیدا شد؟ سالم بود؟
آیا عمه زینب حالش خوب است؟ زخم سرش چه طور است؟و زخم دلش؟ وزخم بالهایش؟
امام جواد علیه السلام: در کار ها استوار باش تا به نتیجه برسی
شهادت مظلومانه و جانسوز میوه دل امام رئوف را خدمت همه مشتاقان این خاندان تسلیت میگویم
امروز ایستادن در مقابل باب الجواد خیلی هم آسان نبود. به یاد همه بودم
اگر دیدی بوی یاس میاد
صدای نفس های عمو عباس میاد
آهسته زمزمه کن
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
میگن صاحب الزمان علیه السلام عاشق عمو عباسشون هستن و هر جا اسم ایشون باشه سر می زنن
البته فقط ایشون نیستند که عاشقانه عمو عباسشون رو دوست دارند. شنیدید امام صادق علیه السلام فرمودند: رحم الله عمی العباس
آقا جون عیدتون مبارک
جایی خواندم در قیامت پیامبر صلوات الله علیه و آله از مادر سادات می پرسند: دخترم چی آوردی برای شفاعت؟ محسن؟ لخته های جرگ مجتبی؟ پهلو شکسته ات؟ ...؟؟؟؟؟؟
جواب می شنوند دستهای بریده پسرم عباس کافیست(اگر چه زاده ی ام البنین است /ولیکن مادرش زهراست عباس)
پ.ن: عباسِ زهرا سلام الله علیها تولدت مبارک
زنگ زدم ستاد شاهد دانشگاه یزد برای پیگیری کار یکی از بچه ها
طرف گوشی رو برداشت با لهجه ی خوشگل یزدی گفت: بفرمایید
گفتم :.... هستم از دانشگاه مشهد
پرسید کجا؟ بعد بغض کرد.مکث کرد. شاید هم......
کارم که تمام شد گفت : من سید رضوی ام به جدم بگید : بی بی فاطمه دلش تنگ شده
رقیه جان(س)
جان شیرین شیعه
به یک سوالم جواب می دهی
وقتی لحظه آخر افسار اسب بابا را گرفتی
وقتی از رفتن نگهش داشتی که بغلت کند
نازت کند
راستش را بگو
در گوشت همان چیزی را گفت که رسول خدا (صلوات الله علیه و آله )در گوش فاطمه (سلام الله علیها )اش گفته بود؟
برای همین آرام شدی و گذاشتی که برود؟
راستش را بگو
بابا در گوشت نگفت : دخترکم طاقت بیاور . زمان جدایی طولانی نیست و تو به زودی به من خواهی پیوست
همین ها را نگفت در گوشت؟
پ.ن : کاروان اسیران در راه است. این روز ها حال اهل بیت چگونه است خدایا
آیا تب امام سجاد علیه السلام فروکش کرده است؟
آن دختری که گم شده بود از کاروان پیدا شد؟
بانو رباب در چه حال است. وای اگر ربابا آب بخورد این روزها.....ب
اید مادر باشی تا بفهمی ....این روز ها شیر هست ولی علی اصغر نیست(ع)
دلم این روز ها بیشتر دنبال رباب است. شاید بانو بیشتر از بقیه پرهیز داشته باشد از نوشیدن آب.اگر آب بخورد.....
راستی سری به محمل نخورده هنوز آیا؟؟؟؟؟؟؟
شش ماهه گناهی نداشت
اما لشگر تاریکی می ترسید
از اینکه او هم
روزی به سن علی اکبر (ع) و عباس(ع) برسد
پس تیغ کشید
رشته ی شش ماهگی اش را
تا بگسلد
این رشته را
با طول عُمر
غافل از اینکه
او با همین سن کم
طول تمام تاریخ را
طی خواهد کرد
سه شعبه که اصابت کرد
کوتاه شد
بعد از آن
مسیر عشق
تمام شهر بوی سیب گرفته است
و من دلم
بی تاب تن تبداریست
که غروب پس فردا
تنها مرد قبیله است
سوار بر اشتری بی جهاز
پیشاپیش خواتین حرم
به سمت شام
السلام علی الحسین علیه السلام .
و علی علی ابن الحسین علیه اسلام
و علی اولاد الحسین علیه السلام
و علی اصحاب الحسین علیه السلام
بیمار چنین عاشق دلدار که دیده / در تاب و تب از عشق رخ یار که دیده
گه شده مجنون و کشد کوه مصیبت/ گاه از غم لیلا شده تبدار که دیده
پ.ن: کاش تب می کردم.
همه ی دلتنگی ام را این روزها
این متن را دوباره بخوانید: اَینَ الطالب بِدَم القتول بکربلا
هوا گرم باشد
چند روز آب نخورده باشی
تشنه باشی
داغ شش برادر، دو پسر، 35 عمو زاده و برادر زاده و خواهر زاده و... دیده باشی
و میانه ی میدان هروله کنی برای نجات بچه ها
هوا گرم باشد، آن هم گرمای طاقت سوز عراق
سه روز آب نخورده باشی وچادر خاکی میراث مادر را محکم گرفته باشی
امام زمانت را حسین علیه السلام را می بینی که لبخند می زند به رضایت
چادرم را که جابه جا می کنم این روزها روی سرم
سر صلاه ظهر، با دهان روزه و تشنه ی تشنه ی تشنه
هلاوت و خنکای نگاه مهربانت
از هر عسلی شیرین تر است
بانوی مهربانی که عاشق حسین علیه السلام بودی و حسین علیه السلام عاشق تو
پ.ن: اجابتی بود به این دعوت " صبر ریحانه ها" http://reyhaneha.razedel.ir
l>