شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت دماسنج
دوستان ببخشيد اگر خاطره ها را خوانديد و دلتان اب افتاد:)
اين يک پست قديمي بود که خاطره دو سال اخير را به آن اضافه کردم :)
:'( خوش به سعادتتون...
{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} @};-
هما بانو
خوش به سعادتتون عزيز :-) :'( @};-
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} ممنون@};-
هايدي
به به گواراي وجود! خوش به سعادتتون@};- الهي روزي همه عاشقاش
{a h=banamak57}هايدي{/a} الهي آمين .... حس عجيبي داره... انگار بعد يک عمر خفه گي يه هواي تازه تنفس مي کني... گفتني نيست... بايد اونجا باشي تا بفهمي....
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} انشالله به زودي روزي تون بشه.... بله دقيقا درست تفسير کرديد....من بارها تجربه اش کردم...
بسيار عالي:)@};-
بنده خدايي از نزديکان در برنامه اي که مسئوليتش با او بوده وهمه منتظر بودند که حضرت آقا از دري تشريف بياورند، پشت در ديگري مشغول کار خود بوده. ناگهان آقا از دري که پشتش ايستاده وارد شدند. تنهاي تنها .... ميگفت شوکه شده بودم نمي دونستم چه کار کنم. صداي نفسهاي آقا را ميشنيدم. ناگهان آقا دستشان را دراز کردند. رواي ميگه: منم پريدم بغلشون و ... اين خاطره را براي کم کردن روي من تعريف کرد:)
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنون
{a h=smaeil59}عشقستان اسماعيل{/a} چه سورپرايزي شدند:)
{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} آره با چنان ولعي تعريف مي کنه... دوست دارم بزنم پودرش کنم:)
تسبیح دیجیتال
عشقستان اسماعيل
رتبه 79
17 برگزیده
202 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
عشقستان اسماعيل عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top