پيام
+
روي پا آمده اي ديدن دختر مثلا
تو بيا باش پسر من به تو مادر مثلا
مثل شب هاي مدينه تو زمسجد برگرد
منتظر باش که من باز کنم در مثلا
فکر کن موي سرم شانه شده سوخته نيست
نزده هيچ کسي دست به معجر مثلا
من زبانم به دهانت نهم از سوز عطش
تشنه تر از مني و من علي اکبر مثلا
بکنم روي زمين با کف دستم قبري
تو مرا دفن کني من علي اصغر مثلا
دست داري مثلا غسل بده جسم مرا
عمه اسما مثلا من تن مادر مثلا
تو بيا باش پسر من به تو مادر مثلا
مثل شب هاي مدينه تو زمسجد برگرد
منتظر باش که من باز کنم در مثلا
فکر کن موي سرم شانه شده سوخته نيست
نزده هيچ کسي دست به معجر مثلا
من زبانم به دهانت نهم از سوز عطش
تشنه تر از مني و من علي اکبر مثلا
بکنم روي زمين با کف دستم قبري
تو مرا دفن کني من علي اصغر مثلا
دست داري مثلا غسل بده جسم مرا
عمه اسما مثلا من تن مادر مثلا
من.تو.خدا
97/7/24
عشقستان اسماعيل
تا رسيدي به رخ نيلي و بازوي کبود
/دست بردار ز غسلم بشو حيدر مثلا
/
عشقستان اسماعيل
ميشوم من تن بي سر به زمين ميفتم /همچو بسمل بزنم جاي تو پر پر مثلا
عشقستان اسماعيل
مثلا خوابمو تو راهي ميدان هستي /به رخم بوسه بزن بوسه ي آخر مثلاشعر از سعيد خرازي
هما بانو
رايحه ي انتظار
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید