پيامهاي ارسالي
+
پدرم خاله اي داشتن که بچه نداشت
50 سال پيش هم مرد
حالا امشب که شب جمعه است
فندق بانو که ميشه نتيجه خواهرش
عکسش رو کشيده
به بابا نشون داده و ميگه
خاله ات رو کشيدم
و باعث شد اهل خانه بعد سالها يادش کنند و فاتحه بفرستند
پ.ن: يعني نوه نتيجه فندق بانو هم 50 سال ديگه ياد ما ميکنند؟
اون روز
103/8/12
عشقستان اسماعيل
آنچه در عکس ميبينيد نتيجه حضور فندق بانو نخودچي بانو جان در خانه مادر است و فندق بانو جان در حال نقاشي کردن
انديشه نگار
:)..@};-
باغ آرزوها
خونه ما هم بازار شام با وجود پسر هر چه جمع ميکنم بازم به ثانيه نميرسه مثل قبل ميشن حالا که براي معصومه خانومم جدا اسباب بازي مياريم ديگه چه شود خونهايي که بچه باشه همينه و لذتش هم به همينه
عشقستان اسماعيل
{a h=bagearezoha}باغ آرزوها{/a} خدا را شکر که هستند
+
آفيش يعني چي؟
فندق بانو:باباها مي رن سرکار
شيفت يعني چي؟
مامانا مي رن سرکار
پ.ن: داداش عصري گفت من آفيش ام
فندق بانو: اوخخخخخخ باز اينم آفيش شد
اون روز
103/8/12
اون روز
103/8/12
+
نخودچي بانو از ديشب دفتر آورده ميگه: برام حرم رضا بکش
والا اينجوريشو ديگه نديده بودم
نميدانم تو اين يک سال و نيم عمرش
کي وقت کرد اين طوري با امام هشتم عليه السلام صميمي بشه
که بي پسوند و پيشوند بگه رضا
ميگه دارم مي رم حرم رضا
الانم رفته و من دلتنگم
هم براي اون وروجک و هم حرم
همابانو
103/7/10
+
الان فهميدم
حتي براي کار اداري هم
امام رضا عليه السلام بايد بطلبند
5 دقيقه قبل جلسه پيام دادم نميتونم بيام
بعد از کنسل شدن تمام شيفت هاي اين هفته
کلي منتظر 5شنبه بودم
که به بهانه جلسه هم که شده برم حرم
الان 40 دقيقه است جلسه شروع شده و من خانه ام
همابانو
103/7/10
سلام .حس ميکنم آقا امام رضا ع داره گوش مالي ميکنه.ببينيد دقت کنيد خيلي خيلي دقيق فکر کنيد شايد جايي دلي شکستيد يا ناخواسته دوستدار رضا را رنجانده ايد.شايد...
+
خاله هدي: فندق بانو يه کم خودتو کنترل کن
فندق بانو: کنترل ديگه چيه باز يعني برم با خودم تلويزيون و روشن و خاموش کنم ?? :)
همابانو
103/7/10
+
چند روزه
به خاطر يه گلو درد فکسني
تنهاي تنهاي تنها
تو خونه قرنطينه ام
مراجع هم البته به شکل دوره کاري ميبينم
البته بايد بگويم ميخوانم و مي نويسم به جاي ميبينم
دلتنگم
گريه دارم
ميترسم
همابانو
103/7/10
منم گلودرد داشتم،داروي امام کاظم استفاده کردم،البته چندين سال استفاده ميکنم،تابستانشو،دردگلووالتهاب اونو ميگيره..خوب مشين.
+
ديروز تولد فندق بانو بود
البته هنوز جشني براش نگرفتيم يکي به دليل چهلم سردار
و ديگر اينکه پس فردا هم تولد نخودچي بانوست
قرار با هم بگيريم
ديروز صد بار قصه تولدش رو براش گفتم هي مي گفت بازم بگو
22 بهمن بود
هوا برفي بود روز شهادت حضرت فاطمه بود لحظه اذان شهر بود
از وسط راهپيمايي زدم تو بيمارستان موسي ابن جعفر
و دختري رو ديدم
که آفتاب زندگي ما بود
و اسمش فاطمه شد
همابانو
103/7/10
+
فندق بانو
و نخود چي بانو
اين روزها
همش
باباجون بازي مي کنند
و دلتنگي و....
همابانو
103/7/10
+
فندق بانو: خاله
من: جان خاله
اون: من دوست دارم بقيه ظرهايي که توي سينک هست رو بشورم
من: ظرف زيادي نيست خاله دستت دردنکنه شستي . فقط يک ملاقه است
اون: خب همون رو کف مال کن من بيام اب بکشم
پ.ن: باور مي کني فندق بانو اينقدر بزرگ شده باشه که ديشب ظرفهاي افطار رو شسته باشه؟
همابانو
103/7/10
+
پدر رفته است
در غربت سنگين
در تشيع جنازه اش حتي 50 نفر هم نبودن..
کسي که براي روستاها مسجدو مدرسه ساخته بود
کسي که رزمنده والفجر 8 بود
کسي که فقط 30 فرزند و نوه و نتيجه داشت
اما خيلي ها غايب بودند در تشييع جنازه اش
به خاطر خودشان و از ترس ويروس منحوس
لحظه لحظه هاي بودن پدر و مادرتان را قدر بدانيددوستان
اگر چه الان درک نميکنيد
همان طور که به ما گفتند و درک نکرديم و الان....
همابانو
103/7/10
+
من هم دارم کرونا رو تجربه مي کنم اين روزها
و ديگر اينکه فندق بانو براي خودش خانمي شده چند روز چيش تولد 4 سالگي اش بود و رفت تو سال پنجم زندکي
و نخود چي بانو رفت ت 4 سال ( چه عمر زود مي گذره)
اين روز هاي قرنطينه ويس هاي نخود چي بانو آرامش و اميد من براي زندگي ان
همابانو
103/7/10