• وبلاگ : عشقستان اسماعيل ،درد دل با شهدا
  • يادداشت : باباي شيميايي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام و خداقوت

    از درد مناليد كه مردان ره عشق

    با درد بسازند و نخواهند دوا را

    پاسخ

    سلام. خوش آمديد. درد را واژگون كنيد باز درد مي شود درد.....درد عاشقي ولي واژگون نمي شود

    سلام خيلي پست قشنگيه وپراز تامل درنگ وپراز درد واشک و حرفهايي ناگويا ...بغضي ............

    احسنت ...

    به خونه ي دلي منم سر بزنيد دراين رابطه نيز پستي دارم خوشحال ميشم نظرتونو بدونم بزرگوار...

    پاسخ

    سلام. نظر لطفتونه. چشم
    + يسري 


    آخ....

    دلم گرفت ولي حس خوبي دارم ...

    رسيدن به خير.... و البته اول از همه سلام

    پاسخ

    سلام. دنياي خاصي هست دنياي من... خدا را شكر
    + افق 

    سلام

    رسيدن بخير

    دلم گرفت...............

    پاسخ

    سلاممممممممم. خدا نكنه عزيز دلم. اين سفر براي من سفر پر درد سر و پر زحمت و كم فايده اي بود از نظر مالي ... ولي همه ي سفر يك طرف اون دو ساعت بهشت زهراي كرمان و گريه ي اين بچه شهيد تو بغلم يه طرف......به همه ي كلاس هام تو همه ي شهرستان ها مي ارزيد.
    + خواهر شهيد کاظم 
    سلام
    چه قدر خوشحالم دوباره حرفهاي دل زيباي شما رو صفحه مانيتور ميبينم.
    کلي دلم براتون تنگ شده بود.
    واما بعد....
    حکايت درد و رنج جانبازاني که جان خود را فداي حراست از اين سرزمين و سيانت از دين و آيينشون کردن بايد کلي برا مردمي که مديونشونن مهم باشه ولي انگار طلب کار بودن و طلبشون رو گرفتن!
    چه قدر دلم ميسوزه واسه اونايي که تمام سنگ محکشون واسه اندازه گيري جيفه دنياست.
    خدا شما رو واسه اونا و ما نگه داره که اينطور قشنگ يادشون رو زنده ميکنيد.
    واسه مامان طيبه هم دعا کردم. الهي طيبه ديگه فراق مامانش رو نبينه!
    اجرتون با شهدا...
    پاسخ

    سلام....... واسه باز شدن درد دلش كافي بود يه سوال ازش بپرسم. كاش دهانم شكسته بود و اون سوال رو نپرسيده بودم. گفتم چند سالته . گفت سي و ....خيلي بشتر به نظر مي رسيد خيللللللللللي... گفتم چه قدر ولي شكسته اي.......... زخم كهنه درد دلش سر وا كرد...........
    + رهرو 
    سلاممممممممم
    دلمان بسي تنگ شده بود

    بعد هم
    اشک داشت لي رنج و تلخي نه...چون عشق داشت
    :)

    دعام کنين فراووون
    پاسخ

    سلامممممممممممممممممم. ما نيز دلمان اندازه سوراخ جوراب اشي مشي شده والا(اگه جوراب داشته باشه البته :)))))))))).......خوش به حالت كه اونجا نبودي و اشكاش رو نديدي ...اره همون عشقه كه ميگه كاشكي نرفته بود با همه ي سختي كه مراقبت ازش داشت.... ميگفت : اين اواخر بنياد ديگه راضي نبود بيمارستان باشه آوردش خونه... خودم شدم پرستارش و......

    سلام

    هميشه فکر مي کنم آيا غريب تر از اين جانبازان در مملکت ما کسي پيدا مي شود.

    ممنون از لطف شما.مهمان هميشگي کوچه هاي باران شدين.

    پاسخ

    سلام. موفق باشيد. غريب تر از اين جانبازان و البته خانواده هاي آنان و البته كه هست و اونم جانبازان اعصاب و روان... چون سر و كارم بيشتر با بچه هاي آن هاست چند سالي هست. تازه حالا مي فهمم جنگ يعني چه....