• وبلاگ : عشقستان اسماعيل ،درد دل با شهدا
  • يادداشت : جبهه ي غريب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    هوالحق

    سلام

    چيزي نو بياور
    حرف تازه اي بزن
    حالم را بر هم مزن
    تو دوستت دارم را به همه ميگويي .......
    مصداق جوابتان
    شهدا رفتند خوشا بحالشان ما به انها نيازمنديم
    نياز به شهيد نياز ضروري ادامه بقا در اين يک وجب خاک است
    ديکر خسته شدم بيا بزرگ باشيم تا به کي هدايا کمکم کن
    بيا دعا کردن را ياد بگيريم
    شهيدان زنده اند شک ندارم پس تا عيد خبر ميشه
    هر طور هم دوست داريد فکر کنيد
    متاسفم واسه تموم کسايي که اومدن نظر دادن نوشتند نرو
    بايد برم چون گناه دارم شهدا نگاه نميکنند اگه تا عيد نگاه نکردند
    ميرم پاک ميشم ميام تا نگاه گنند چون شهيد مهدي زنده است .
    بياييد خود را بسازيم نه شهدا را....
    پاسخ

    سلام. اين بار با معني واقعي سلام. من نگفتم نرو... گفتم شهدا سهم نگاشون رو كردن....الان كه اين خطوط رو مي نويسم فقط خدا مي داند كه چه قدر دلتنگم از اندازه آدم هايي كه .....ولي گناهش تقصي شهدا نيست..... ديشب يه جايي نوشتم : زير قبه ي حضرت مهربانت /گناه من بود /اگر اجابت نشدم .....بروي يا نه .. نگاهشان دنبالت هست.. خواستي بري برو ... ولي همين تصميم هم نگاه تازه اي هست. شك ندارم..... من رشته محبت خود با تو مي گسلم/شايد گره خورد كوتاه تر شود..... و حرف آخر: قصد جسارت نداشتم فقط احساسم را گفتم. اگر شما را آزرد معذرت مي خواهم