شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ پيش چشمم تو را سر بريدند/دستهايم ولي بي رمق بود/ بر زبان من آن لحظه جاري/ قل اعوذ برب الفلق بود/پرسيدي آيا کسي يار من نيست/ قفل بر دست و دندان من بود/ لجظه اي تب امانم نمي داد/بي تو آن خيمه زندان من بود/کاش مي شد که من هم بيايم/در سپاهت علمدار باشم/ کاش تقديرم از من نمي خواست/تا در آن لحظه بيمار باشم....
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top