پيام
+
فندق بانو: خاله چرا عصباني هستي؟
من: عصباني نيستم ناراحتم
اون: چر ناراحتي؟
من: ز دست دايي ناراحتم
اون: چرا از دست دايي ...
من: چون کاري بايد انجام مي داده و نداده حالا ...
اون: چرا دايي بايد کاري...
من:چون وقت نداشته
اون: چرا دايي وقت نداشته؟
من: فندقققققققي دهنتوووووووو بببند:)
غزل صداقت
98/6/12
عشقستان اسماعيل
يعن تا شب هر چي بگي ادامه مي ده فقط يک چرا مي ذاره اول جمله ات
انديشه نگار
:D@};-
رايحه ي انتظار
:D
.: ام فاطمه :.
:)
سايه سادات ツ
عزيييييييزم:D
عشقستان اسماعيل
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} {a h=roozayebarani}:باران:{/a} {a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} {a h=rayeheentezar96}رايحه ي انتظار{/a} {a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} {a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} از لطفتان ممنونم. امروز ميگه منو ببند کولت تا بخوابم. چادر ببندي ها وگرنه دستمو ول مي کنم مي افتم سرم ميشکنه... نوستالوژي باحالي بود کولي دادن:)
عشقستان اسماعيل
{a h=roozayebarani}:باران:{/a} خيلي بلاست يه چيزي ميشنوي بايد ببينيش:)
عشقستان اسماعيل
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} قربونت عزيزم الان خودش اينجا بود مي گفت : خاله خدا نکنه
عشقستان اسماعيل
تازگي ها ديگه به ر نمي گه ل خوشمزگي اش کم شده ولي چنان لهجه کاشمري(شهر پدرش) داره که دوست دارم با پشت دست بزنم تو دهنش :) ولي حيفم مياد
انديشه نگار
{a h=smaeil59}عشقستان اسماعيل{/a} خدا نگهدارش باشه :)
عشقستان اسماعيل
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} {a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} @};- ممنون