پيام
+
مهمان عزيزي دارم
سالهاست دلم خلوتي رندانه با او ميخواست و نميشد
اما به برکت انقلابي که در زندگي ام اتفاق افتاده
اين خلوت رندانه هم جور شد
هنوز نرسيده
منتظرم
از صبح دل تو دلم نبود
سرکار هوش و حواسم به خانه بوده
خانه جارو
شام پخته
لباس نو پوشيده
چاي و دم نوش اماده
فقط مانده
زنگ در حياط...
کاش اينجوري گوش به زنگ آمدن حضرت مهدي عليه السلام بوديم.
غزل صداقت
98/1/7
عشقستان اسماعيل
در خلوتي شبانه /با دلبري يگانه/ يارب مرا فزون ده/ تقوايي زاهدانه :)
عشقستان اسماعيل
مهمان رسيد من رفتم ....
.: ام فاطمه :.
اي کاش...