پيام
+
اسم کوچکم را شکسته بسته صدا کرده
بهش مي گم: الان من خاله نيستم آيا؟
چند لحظه نگاه مي کنه
ميگه : ببخسيد نفهميدم:)
غزل صداقت
97/7/11
عشقستان اسماعيل
بيدار شده صداي جيغش داره مياد از پايين....
عشقستان اسماعيل
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} شيرين و زلزله... دو دقيقه رفتم بخوابم.. صداش مياد داد ميزنه ساکت باسين خاله خواب....:)
انديشه نگار
:)
عشقستان اسماعيل
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} الان از راه رسيده از روي صداش و مال خودمه گفتن ها هنوز از راه نرسيده فهميدم که اومده .....من طبقه بالام و صداش کل ساختمان را ورداشته... اون که امده صداي بقيه هم بلند شده به شوق....
هما بانو
:)