پيام
+
امروز نذري داشتيم
دوستم براي کوچولوها بيسکويت آورده بود
به ريحانه هم داده بودند
بيسکويت تشنه مي کنه
تو هير و وير
يادشون رفته بود به بچه آب بدن
هفت ماهشه
ناگهان دادش در آمد
و اشکهاششششش
بغلش کردک وليوان آب رو بردم نزديک لباش.....
و باز باورم نشد
چه طور ممکنه
با يک بچه......
غزل صداقت
97/6/30
هما بانو
:'( :'(