پيام
+
خواب مادرش را ديدم
خرمان خرامان مي رفت از کنار مزرعه اي که شايد گندم بود
و محمد پشت سرش بود
و من صورتشان را نمي ديدم
اما حسشان مي ردم در خواب
بيدار شدم و تا 40 شمردم
شد روز مادر
مدتها بود چله ها را تعطيل کرده بودم
دوباره چله اي شروع شد.
از امروز تا روز مادر
به ياد 40 مادر شهيد
که اولين مادر
مادر محمد بود که خوابش را ديدم بودم ديشب
مادر شهيد محمد مقصودلو راد
رايحه ي انتظار
96/11/8
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
فهرست برترین کاربران از نظر بیشترین پیام های منتخب شده از سوی دبیران مجله پارسی نامه.
30 رتبه برگزیده
بیشتر
برچسب های پرکاربرد