شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ صبح که از راه رسيدم عکسش را زده بودند رو به روي اتاقم يک عکس تمام قد که دستهايش را به کمرش زده و زل زده توي چشم آدم درست رو به روي ميزکار در را که باز مي کنم چشم توي چشم مي شويم با هم با شهيدي که اسمش ابوالفضل است و همين اسمش داغ دلم را تازه مي کند.....
چراغ جادو
عشقستان اسماعيل
رتبه 79
17 برگزیده
202 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
عشقستان اسماعيل عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top