شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

درب کنسرو بازکن برقی
+ مادرم يک دوست شوخ داشت بعد از مرگ پدر بزرگم يک روز از مادرم پرسيد: پدرت مرد مادرم گفت : آره و اون با همون لهجه شيرين شمالي گفت : به جهنم که مُرد. امسال پدر من و پدر تو زيادند تو دنيا کلي خنديديم و حالا امروز ضبح فهميدم خودش هم... اولين جمله اي که به مامانم گفتم اين بود: به جهنم.... ولي خداييش آدم هايي مثل اون که ادم رو به شکل حلال بخندانند و شاد کنند و غمهايت را برايت خرد و حقير کنند کمند
خدا رحمتش کنه...يک روز با محبت ما رو خندونده...
جمله اي که اون گفت اين بود: پِيَرِت مِردِ؟ به قَبِر که مِردِه. از سَر پير تو پير من که زيييادان تو دنيا
ساعت ویکتوریا
عشقستان اسماعيل
رتبه 79
17 برگزیده
202 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
عشقستان اسماعيل عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top