قطعه ي شهداي شهر رشت:
بذا واستون درد دل کنم. همسرم تو جنگ موجي شده... قادر به کار کردن نيست... خودم يه بقالي باز کردم با دخترم مي چرخونيمش...زندگيمون خيلي سخت پيش ميره... گاه و بيگاه همسرم وسايل خونرو ميشکونه... تا حال پيش کلي مدير مسوول رفتيم... کسايي که هم رزم همسرم بودن... ولي نه کمکي نه چيزي...
کبوتر رضوي: نمي دونم به اين افراد هم ميگن جانباز... اگه آره پس چرا هيچکي به داد اين خونواده نمي رسه!؟خدااااااااااااااااا
ديشب دلم هواي شلمچه رو کرده بود... آدم يا نره جنوب يا اگه ميره همونجا بمونه! من که دلم اونجاست يکي جسمم رو هم ببره خب
تا کي حکايت دلتنگي ما ادامه خواهد داشت ؟؟!!
التماس دعا
سلام
ممنون که در "آفتاب مهتاب" آفتابي شديد.
پدر شهيدان زين الدين، بعد از سالها تحمل درد فراق مهدي و مجيد، در همان روزي که پسرانش به شهادت رسيدند، يعني در ظهر بيست و هشتم صفر، سالروز شهادت رسول مکرم اسلام و امام حسن مجتبي عليهما السلام به ميهماني آلاله ها پرکشيد.
ارواحشان شاد.