• وبلاگ : عشقستان اسماعيل ،درد دل با شهدا
  • يادداشت : قصه هاي يه باباي مهربون
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... 

    دوباره سلام

    ديروز غروب موقع اذان مغرب زير بارون بيادتون بودم!

    وممنوووون که بيادم بودين و هستين!

    به وب ماهم حتما سر بزنين لفطا لفطا..

    اين روزا دلم خييييييييلي هوايي کربلاي حسين .ع. شده...يکي از رفقامون آخر اين هفته داره ميره کربلا و دل من هم همراهش........

    آقاجون يه عمره صحبت حرم بغض گلومه! منم آقا آرزومهههههههههههههه

    پاسخ

    سلام. به وبلاگت سر مي زنم هميشه ولي خاموش :) منم ممنون ممنون....منم آرزومه ولي اين روز ها آنقدر خجالت زده ام كه روم نميشه حتي بخوام آرزوي كربلا رو .... ان شا ء الله به زودي زودي نصيبت بشه