شماره دانشجویی
|
سهمیه
|
رشته
|
مقطع
|
معدل
|
96000
|
ف ج 70
|
مدیریت
|
ارشد
|
20: مهر96
|
9412000
|
ف ازاده
|
روانشناسی
|
کارشناسی
|
18/73کل
|
941000
|
ف جانباز
|
مکانیک
|
کارشناسی
|
18 معدل کل
|
941317000
|
ف جانباز
|
زبان
|
کارشناسی
|
19/18کل
|
941000
|
ف جانباز
|
فیزیک
|
phd
|
19/38ترم
|
9410000
|
ف شهید
|
کشاورزی
|
phd
|
19/04کل
|
95130000
|
ف جانباز
|
مدیریت
|
ارشد
|
19/47کل
|
|
ف جانباز
|
نانو
|
ارشد
|
19/12کل
|
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 8:40 صبح روز چهارشنبه 97 شهریور 21
تصور کنید فردی روزها، ماهها زیر استرس آتش و انفجار، مدام با خون، جنازه و... برخورد کند. دوستانش در آغوش او جان دهند، آیا میتواند مانند یک انسان عادی دوباره به زندگی برگردد؟
گرچه سالهاست جنگ به پایان رسیده، اما هنوز نشانههای PTSD درجانبازان و قهرمانان زخم خورده متأثر از جنگ و خانوادههایشان دیده میشود. آناندر زمینههای روابط عاطفی، سازگاری زناشویی و روابط جنسی دچار مشکلاتی هستند. سردی عاطفی با PTSD رابطه داشته و میتواند موفقیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهد.
مطالعات روانشناختی موید وجود استرسهای بالا در خانواده جانبازان و سطح سلامت روانی پایین همسران آنهاست. سطحسلامتروان همسرانبرحسبنوعآسیبجسمییاروانیشوهرمتفاوتاست.
یافته های پژوهشی نشان دادهپایینترینسطحسلامتروانیمربوطبههمسرانجانبازاناعصاب و روان،مرتبهیدوم همسرانجانبازجسمیواعصابوروان و در نهایت همسرانجانبازجسمی نسبت به دوگروهسلامتروانیبهتریداشتند. [2]
پژوهشها نشان داده که ضایعه جانبازی تاثیر مستقیم بر افسردگی همسران دارد.
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 8:21 صبح روز چهارشنبه 97 شهریور 21
باور نداشت جنگ تمام شده و هر روز آماده رزم بود.
به شب بیداریها و خیره شدنش به نقاط حمله احتمالی دشمن عادت کرده بودیم.
رفتن و آمدنها و غیبتهای چند روزهاش برای کسب اطلاعات و عملیات دیگر برای خانواده عادی شده بود.
اما نمیدانستیم که یکی از این غیبتها؛ غیبتی دیرپا خواهد شد.
دو سال پیش پدر برای همیشه رفت و دیگر بازنیامد.
دو سال است که برای مأموریت شناسایی و جمعآوری اطلاعات به کوهستانهای سردشت رفته و دیگر بازنگشته است.
دو سال تمام هر جاییکه تصورش را بکنید زیرپا گذاشتیم، اما اثری از او نیافتیم.
میگفت، رزمندگان منتظر اطلاعات هستند و اگر اطلاعات به دست آنها نرسد، غافلگیر خواهند شد.
عشایر مناطق کوهستانی سردشت چنددهه بعد از پایان جنگ، مدام، محمدحسین مارسولی را میدیدند که به زغم خود درحال جمعآوری اطلاعات بود.
با اندک آذوقهای به دل کوه میزد تا برای فرماندهان عملیات، اطلاعات جمعآوری کند.
برایش اهمیتی نداشت که نزدیک به 30 سال از پایان جنگ گذشته ،
موج خمپاره در همان سالهای جنگ نگاه داشته و اجازه نداده بود با واقعیت پیرامون ارتباط ایجاد کند.
خانواده هنوز چشم انتظار بازگشت اویند.
پ.ن : چندی قبل خبری با عنوان جانباز گمشده خواندم که .....بماند ....
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 7:46 صبح روز چهارشنبه 97 شهریور 21
تا حالا نشنیده بودم جانباز اعصاب و روان با درصد بالا
مادر و دختر گریه می کردند و حرف می زدند
و من فکر می کردم
کدام یک از منتقدین سهمیه ها
حاضرند فقط یک ساعت جای این مادر و دختر باشند
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 12:5 عصر روز شنبه 97 تیر 9
شهید مرتضی عطایی(ابوعلی) شهید مدافع حرم:
ثواب زیارت امام حسین علیه السلام و دو رکعت نماز زیر قبه سید الشهدا علیه السلام
در تاریخ 9 شوال 1423 مصاوف با شهریور 1390
را هدیه نمودم به تمام کسانی که
در تشییع جنازه ام شرکت کرده اند
غسلم داده و کفنم کرده اند و به خاک سپرده اند
و در مراسم تعزیه ام شرکت می کنند
و امیدوارم اربابم ابا عبدلله الحسین دستگیرشان در یوم الحسرت باشد
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 9:7 صبح روز سه شنبه 95 دی 14
دیروز رفته بودیم بهشت رضای مشهد
پدر شهید " قاسم زمانی"روی مزار پسرش کاری کرد
که با چشم دل می شد دید تمام ملائک آسمان ضجه می زنند
او گریه می کرد
ضجه می زند
و مدام این جمله را تکرار می کرد"بابا جان"
با چنان سوزی که نظیرش را در تمام عمر 43 ساله ام ندیدم
حتی همین چند وقت پیش که پسر عموی 18 ساله ام مرد
چه کسی گفته خاک سرد است
راست می گویند البته خاک سرد است
اما نه خاک سرخ
نه خاکی که با خون آغشته باشد
تاریخ شهادت شهید "قاسم زمانی" سال 1363 است
یعنی 32 سال پیش
یعنی آن روز ها این پدر چه قدر جوان بود
یعنی این قد خمیده حال داغ و دلتنگی 33 ساله است
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 8:40 صبح روز شنبه 95 آبان 29
به دلیلی پرونده اش را ارجاع داده بودند به من
روی صندلی که جا به جا شد گفت: گفتند امضای نهایی بسته به تایید شماست...
گفتم : مشکل....
شروع کرد
وسط حرفهاش بغض می کرد.
سعی می کرد بغض را فرو بدهد
انگار برایش خیلی سخت بود.
ناگهان وسط حرفها از دهانش پرید: به خون پدرم
و بغض.....
پ.ن : در آیین نامه آمده : اگر دانشجو به دلیل آلام مرتبط با جنگ.....
و این آلام مرتبط با جنگ تا کی گریبانگیر ....
کاش آنها که سهمیه را می بیننند و ....
بغض مظلومانه یک مرد را که قبل از یک سالگی یتیم شده را می دیدند
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 6:46 عصر روز دوشنبه 95 شهریور 29
بابای زینب اسمش محمد آقاست
بابای زینب خیلی محجوب و مهربان است
زینب او را خیلی دوست دارد
او هم زینب را خیلی دوست دارد
آنها تازه به جمع خانواده گی ما پیوسته اند.
یک وصلت جدید ....
بابای زینب نه تنها برای زینب بابای خوبیست
برای مادر بزرگ زینب هم داماد خوبیست
در کارها کمکش می کند
برایش پسری میکند....
چند روز بود که زینب مدام توی گوش مادر بزرگ می گفت:
مامانی می دونی مامانم بهت دروغ گفته
مامانی گفت : چه دروغی
زینب گفت : بابام قم نیست.. رفته سوریه
مامانی خودم دیدم ساکش رو برداشت و رفت. یواش به مامانم گفت : بچه ها خوابن
ولی من خواب نبودم. یواشکی داشتم نگاش می کردم
از روزی که چند مدافع حرم بی سر را در شهرشان تشییع کردند
زینب عجیب بهانه گیر شد....
بابای زینب اسمش محمد است.
بابای زینب چون اجاره 400 هزار تومانی را نداشته بدهد
به خانه ای ارزان تر اساب کشی کرده اند خانه ای که اجاره اش 300 هزارتومان باشد
زینب خیلی شیرین زبان است...
ادم باید خیلی دل داشته باشد که از شیرین زبانی های یک دختر 4 ساله بگذرد
بابای زینب اسمش.... مدافع حرم حضرت زینب است.
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 4:57 عصر روز دوشنبه 95 مرداد 11
زندگی مثل یک دیکته بزرگ می ماند
همیشه باید در زندگی آدم یک نفر باشد که
زیر غلط ادم یک خط قرمز بزرگ بکشد
و بعد مجبورت کند درستش را بنویسی
یا از روی درستی که او برایت نوشته 100 بار بنویسی
یا یک خط کش داشته باشد که اگر درست نشدی
10 ضربه به کف دست راست و 10 ضربه به کف دست چپت بزند
تا دیگر از این غلط ها نکنی
خودکار قرمز دست شهداست.خط قرمز شهدا خون شان است
پ.ن: ادم باید همیشه در زندگی اش یک دوست شهید داشته باشد
پ.ن 2: آقا سید جواد در زندگی کسی که دوستش داری یک غلط هست
من سعی کردم زیرش خط بکشم ولی نشد
شاید چون به اندازه تو دوستش ندارم یا شاید.....پس خودت بسم الله
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 7:51 صبح روز دوشنبه 94 بهمن 12
این کاروانی که این روز ها از حج بر می گردد
چه قدر بوی سیب می پراکند در عالم
از بس شبیه کاروان کربلاست
حج ناتمام
دختران پدر از دست داده
زنان همسر از دست داده
داغ روی داغ
یا حسین
می بینی هنوز محرمت نیامده
بوی محرمت پخش شده
در تمام پرده نوشت های حاجیان
نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 9:55 صبح روز دوشنبه 94 مهر 13