سفارش تبلیغ
صبا ویژن



اذان بگو بلال - عشقستان اسماعیل ،درد دل با شهدا






درباره نویسنده
اذان بگو بلال - عشقستان اسماعیل ،درد دل با شهدا
کربلایی ام البنین
مگو دگر بهانه برای گرفتن نیست/ دلت برای شهیدان مگر نمی گیرد.......همین
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
امام حسین و ائمه(ع)
کربلا نوشت
شهدای هویزه
مشاوره تحصیلی
یادگار شهدا
خاطرات شهدا
درددل باشهدا
دلنوشته
سایر شهداء
جهاد سایبری
انقلاب
آبان 89
دی 89
آذر 89
بهمن 89
تیر 90
اسفند 89
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
خرداد 91
آبان 91
دی 91
بهمن 92
اسفند 92
خرداد 93
اردیبهشت 93
شهریور 93
آذر 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
شهریور 94
بهمن 94
مهر 94
مرداد 95
آبان 95
شهریور 95
دی 95
شهریور 97
تیر 97


لینکهای روزانه
پدران آسمانی [22]
همشهریان شهید [43]
شهید رضایی نژاد [27]
یک آشنای قدیمی [47]
درددل بچه شهیدا [57]
شهیداصغری خواه [64]
شهیدرضوان خواه [72]
پرسه در خیال [43]
افق جان [718]
مشق عشق [44]
شهدای گردان لیله القدر [33]
شهید فخرالدین [291]
خواهرشهیدکاظم [137]
برای شهدا [107]
دختران بابا عطا [171]
[آرشیو(17)]


لینک دوستان
اندیشه نگار
اینجانب ، ابوحیدر
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
اشک شور
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
.: شهر عشق :.
دوستدار علمدار
❤ღمشکات نور الله ღ❤
روزهای جانبازی
همراز شقایق
خاطرات چادر مشکی
قطعه 26
خاطرات اسارت
گمنام مثل باباش
وما ادراک
مناجات با عشق
بسم رب الشهدا
مشاور
سایت 598خبری
فلسفهِ سیاست
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
اذان بگو بلال - عشقستان اسماعیل ،درد دل با شهدا

آمار بازدید
بازدید کل :235251
بازدید امروز : 22
 RSS 

   

اذان بگو بلال
بگو شهادت می دهم
مرد مسیحی عاشق شده بود
و درست از روزی که عاشق شده بود
هر روز بر گذرگاه معشوق می نشست
تا فقط او را ببیند یا بویش را استشمام کند
چند روزی مریض شد
مریض بود و دلتنگ و بیتاب
و ناگهان
معشوق آمدو مرد مسیحی را در آغوش گرفت
مرد مسحیحی از شدت اشتیاق در آغوش معشوق جان داد
در آغوش ابالقاسم

اذان بگو بلال
بگو شهادت می دهم وقتی پیامبر گفت : بلال اذان بگو
ناباروانه گفتی: من؟؟؟؟؟؟؟
توییکه به خاطر سیاهی پوستت تحقیر شده بودی، به بردگی رفته بودی و حالا
او تو را دیده بود
دیدنی متفاوت؛ نه آنگونه که همه می دیدند
او روشنی دلت را دیده بود نه سیاهی چهره ات را

اذان بگو بلال
بگو شهادت میدهم در روزگاری که دختران مهر پدر ندیده زنده در گور میشدند
پدر کوثر بر دستهای دخترش بوسه زد

اذان بگو بلال
بگو شهادت می دهم رحمه للعالیمن
قاتل عمویش حمزه را وقتی مسلمان شده
بخشید وقصاص نکرد

اذان بگو بلال
بگو شهادت می دهم ماه هم عاشق بود به شهادت شق القمر

اذان بگو بلال
بگو شهادت می دهم محمد(ص) یتیم ایستاده بر بلندای نور الهی است
و بگو شهادت می دهم نور خدا با فوت خفاشان خاموش نمی شود هرگز

اذان بگو بلال
روزی 5 مرتبه اذان بگو

بگو اشهد ان محمد رسول الله



نویسنده » کربلایی ام البنین » ساعت 9:16 صبح روز یکشنبه 93 اسفند 3

l>